زندان باستيل و زندان اوين

مردمی انقلاب می كنند، بهترين روزشادشون، روز تصرف بزرگترين و مخوفترين زندان كشورشونه،اما مردمی دیگر، انقلاب می كنن، زندان مخوفشونو نگه می دارن تا همون زندان، همون مردم رو،توکام خودش فروببره…شاید بهترین جشن فرانسه روز باستیل باشه که روز ملی فرانسه (La Fête Nationale) تو 14 ژوئیه است.

 باستیل (Bastille) اسم زندان سلطنتی پاریس بود که در14 ژوئیه 1789 که پیروزی انقلاب کبیر فرانسه بود مردم بهش حمله کردن. حالا تو این روز، مردم شب و روز تو خیابونا آتیش بازی میکنن و میرقصن و سربازها هم رژه میروند.



سانسور نظرات ایران دوستان؛ ننگی ابدی برای سایت العربیه

 بعد از فراخوان سفیرامارات،سایت العربیه اقدام به ارسال این خبرنمود ومتعاقب آن دشمنان ایران وایرانی، درقسمت نظرات،براساس کینه ی دیرینه، شروع به فحاشی های نژادی و قومیتی نمودند،دراین بین، تعدادی وطن فروش مزدورنیزبه تایید و تشویق آنان پرداختند،اقدام آنها امّا بی پاسخ نماند وتعداد زیادی از هموطنان میهن پرست وایران دوست به زبان انگلیسی وعربی به دفاع از حیثیت وتمامیت ارضی کشورعزیزشان پرداختند،اما درکمال ناباوری، سایت العربیه که داعیه دارآزادی بیان است به سانسورتعداد زیادی ازاین نظرات پرداخت واین در حالیست که درزیراین خبرواکثرخبرهایی که راجع به ایران ارسال می شود نظرات مخالف ایران ومردم ایران را که با حداکثرحقد وکینه ، بیان می شود را سانسور نمی نماید، بدین جهت،جا دارد از هم اکنون این رسانه تفرقه افکن را که حتی درقسمت فارسی خود هم از عناصر معلوم الحالی استفاده کرده و دشمنی خود با ایرانیان را مخفی نمی کند، بایکوت خبری نماییم.
‫پاینده باد ایران و ایرانی

سکرین شاتی از سانسورنظرات
‫لینک خبر


‫آقای وحید خراسانی نمی خواهید ‫برای آزادی رهبران سبز کاری کنید؟

تا آخرین مراحل دروس دانشگاهی این مملکت، بالاجبارازنقش و تاثیرمراجع تقلید برای ما گفته و نوشته اند، فلسفه سوشیانس درقالب مهدی و بسط قدرت زمینی وی تا ظهورو تا لحظه ی برخورد نهایی را، همین مراجع پی می افکنند،اکثر نهضتهای بیداری وترقی این مملکت با هدایت و تعقل مراجع استوار شده وحتی برای اجرای صحیح آن کتاب نوشته اند،آنان حافظ دین و مردمند،آنها همیشه فریادرس مظلوم بوده، وبیوتشان، خانه امنی برای بیگناهان ومفرّی برای تحت ستمان ازدستگاه جور، بوده است،در دوران قبل مشروطیت، همین مراجع برای ملت و در نفی استبداد، مهاجرت صغری وکبری کرده اند،همین مراجع روبروی قدرتهای غربی ایستاده اند و تحریمها کرده اند….. بحثم بر سر درستی یا نادرستی این جملات که برای بسیاری آشناست، نیست، بلکه عینیت نیافتن مفاهیمی است که در عرصه ی واقع باید پرتره ای از آن را دید،اما؟؟ خودم را به سختی قانع می کنم وعرصه ی مفاهیم رابه کناری می نهم وخطاب به آقای وحید خراسانی که دست بر قضا از مراجع تقلید اعلم این زمانه است، می نویسم: در دیدار با آقای نوریزاد گفته اید:« اگربرمن مسجل شود که خروجم به نتیجه خواهد انجامید، همین فردا خروج خواهم کرد» آقای خراسانی، برای ما که بارها از قدرت مراجع برایمان گفته اند این جملات نامفهوم است،این چه سخنی است، پس، آن تاریخ شکوهمند مراجع که گوشه ای از آنرا برشمردم چه می شود،قضاوت تاریخ چه می شود،نپذیرفتن داماد ویا مقامات، که از شما نقل می کنند، هنری نیست که بخواهیم آنرا امری تاریخ ساز بنامیم،نیازی به خروج هم که اشاره کرده اید، نیست،فقط نامه ای خطاب به دیکتاتورمملکت بنویسید ودر آن آزادی رهبران سبز را مجدانه بخواهید که نزدیک به یکسال در بدترین شکل ممکن اسیرند،در آن نامه آزادی بهترین فرزندان این ملت را خواستار شوید که درزندانها گرفتارند،این موارد را از موضع مرجع تقلید اعلم حوزه بنویسید،نکند ترسیده اید،که اگر چنین باشد یکی از ارکان اعلمیت را ازدست داده اید ویا نکند خوف دارید در آخر عمری با شما آن کنند که با دیگرمراجع کردند…چه باک، آنوقت شما در قلبهای آزاد زنان و آزاد مردان این کشورجاودانه خواهید شد.

بااحترام



دعوت جمعی از بلاگرها به تحریم فعال نمایش انتخاباتی حکومت ایران

دیو اقتدارگرایی و مطلق طلبی حکومت ایران، که پیش از این و بی آنکه اعتقادی به جمهور مردم داشته باشد، در لباس جمهوریت رخ نهان کرده بود، در انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن چهره عیان نمود و هر چه دیوان همه دارند را یک جا به نمایش درآورد. تقلب٬ خیانت٬ قتل٬ جنایت و تجاوز را ضمیمه کودتای نظامی سرداران فربه از ثروت های نفتی نمود تا حجت را بر همگان تمام نماید که این دیوِ زنجیرپاره کرده‌ی استبداد دینی به قفس برنمی‌گردد. پیداست که پس از انتخابات ۸۸ در این شهر پرآشوب٬ سمفونیِ اصلاح آواز بی محل تاریخ ‌گذشته‌ای بود که هم خنده‌ی مردمان تلخ کام ایران را برمی انگیخت و هم قهقهه‌ی تمسخرآمیز اصحاب استبداد را. هم از این رو بود که مردم و همراهان بزرگ سبزشان دست از اصلاحاتی که صرفا در حضور انتخاباتی خلاصه میشد کشیدند و به جای آن، مسیر ایستادگی و مقاومت در برابر استبداد را برگزیدند.

اینک اما در سردترین فصل حیات سیاسی معاصر ایران، دوباره سیرک انتخاباتی جدیدی به راه افتاده است. حکومت که مشروعیت خود را از دست رفته می‌بیند به دنبال آن است که به این فضای بسته‌ی خفقان‌آور٬ به خیال خام خویش٬ گرمایی ببخشد تا برای اجرای نمایشنامه مضحک انتخابات، باز تعدادی تماشاچی و بازیگر فراهم نماید. اما کیست که نداند حکومت ایران، انتخابات را نه برای اعمال اراده مردم بلکه برای بزک کردن چهره واقعی استبدادی‌اش به نمایش می گذارد، و کیست که نداند دستاورد این سیرک انتخاباتی قرار است صندوق های از پیش پر شده ای باشند که آمارهای پیشاپیش تعیین شده‌ و دروغین ۶۳ درصدی و یا شاید هم
98.2 درصدی را به نمایش نهند؛ و محصول این صندوق ها قرار است نمایندگان گلچین شده ای باشند که به فرمان بیتِ استبداد، قیام و قعود کنند و بر فسادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر چشم بپوشند. پر واضح است که قرار نیست با این انتخابات اتفاق خاصی بیفتد جز اینکه چند روزی دستگاههای تبلیغاتی حکوت با توسل به آمارهایی دروغ مدعی حضور «حماسی» مردم شوند تا سرمه بر چشمان فساد ساختاری حکومت بکشند بلکه کمی از آب رفته را به جوی خشک مشروعیت نظام برگردانند. روشن است که در این شرایط جریان‌های اصیل سیاسی هرگز حاضر نمی شوند که بازیگر این نمایش مضحک انتخاباتی شوند و آبروی خود را هزینه گرم کردن تنور سرد این انتخابات نمایند.
انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن حجت را بر همه فعالین و گروههای سیاسی تمام نمود و نشان داد که ظرفیت اصلاح انتخاباتی نظام کاملا به اتمام رسیده و دیگر ذیل نام اصلاحات نمی توان به عرصه انتخابات بازگشت و از مردم مطالبه‌ی همراهی نمود. مردمی که به دعوت اصلاح طلبان وارد عرصه انتخابات شدند، هزینه سنگینی برای رای‌شان پرداخت نمودند. نمی توان بر آن همه کشته دادن‌ها و زندان رفتن‌ها چشم پوشید و دوباره دست در دست کسانی گذاشت که خون فرزندان این سرزمین را ریختند و در مدت دو سالی که گذشت، هیچ اقدامی برای جبران ظلم و ستمی که بر مردم روا داشتند، نکردند٬ همانگونه که در قبال جنایت‌های پیشین خویش نکردند.
ازسوی دیگر، با وجود محدودیت‌هایی همچون نظارت استصوابی، یک‌دستی و هم‌دستی مجریان و ناظران انتخاباتی، فضای بسته‌ی سیاسی کشور و عدم امکان فعالیت احزاب و روزنامه ها، امروز برگزاری و تحقق انتخاباتی آزاد و سالم و عاری از تقلب به هیچ عنوان ممکن نیست و بر فرض محال در صورت تحقق، با وجود انسداد سیاسی حاکم در ساختار سیاسی کشور، فربه شدن نهادهای انتصابی، و در مقابل، نحیف شدن نهادهای انتخابی نظام و قدرت گرفتن بی رویه‌ی نهادهای نظامی و شکل گرفتن محفل های متعدد امنیتی و اقتصادی، عملا هیچ کاری از منتخبین مردم برنمی آید همانگونه که از دولت های هفتم و هشتم و مجلس ششم در شرایطی به مراتب بهتر برنیامد. پیداست که مسئولیت شرایط پیش آمده و پیامدهای مربوطه صرفا بر عهده حاکمیتی است که همواره در پی مهندسی انتخابات بوده و نه نیروهای دمکراسی خواهی که مطالبه اصلی شان مراجعه واقعی به صندوق های رای است اما امروز ناگزیر از تحریم انتخابات نمایشی حکومت شده اند.
لذا همانگونه که میر حسین موسوی درآخرین پیام و در آخرین فرصت از درون زندان محصورش نوشت امیدی به انتخابات و شرکت در آن نیست. و نیز، همانطور که در پیام اخیر مهدی کروبی و همچنین بیانیه ۳۹ زندانی سیاسی نیز منعکس شده است، انتخابات فرمایشی مجلس از هم اکنون محکوم به شکست است و آخرین تیر بر پیکرجمهوری اسلامی خواهد بود و از این پس، با تابوت جنازه‌ای مواجه خواهیم بود که بر دستان اقتدارگرایان سنگینی می کند و روز به روز بر تعفن و فسادش افزوده خواهد شد. در این شرایط، گروههای سیاسی یا کاندیداهای منفردی که به هر نحوی با مشارکت در انتخابات زیر این تابوت را بگیرند چیزی جز بی آبرویی برای خود به ارمغان نخواهند آورد. اما نگرانی آن جاست که این افراد بخواهند از سرمایه و اعتبار جنبش سبز، برای رسیدن به مقاصد انتخاباتی خویش هزینه نمایند. ما شدیدا نسبت به این موضوع هشدار داده و از مجموعه های فعال در قالب جنبش آزادی خواهی مردم ایران می خواهیم که با مرزبندی صریح و بیان مواضعی آشکار، مانع از به حراج گذاشته شدن سرمایه های والای این جنبش شوند.
همچنین معتقدیم که تنها عدم شرکت در انتخابات کفایت نکرده و می بایست تحریم فعالانه آن به صورت جدی و توسط نیروهای فعال در جنبش سبز دنبال شود به نحوی که عمل تحریم از سطح بیانیه ها فراتر رفته و منجر به نمود عینی در سطح جامعه شود. بدیهی است که موثرترین استراتژی پیش روی نیروهای دموکراسی طلب، مشروعیت زدایی از نمایش انتخاباتی حاکمیتی است که تن به انتخاب و رای مردم نمی دهد. مشروعیت زدایی از حاکمیت و نمایش های انتخاباتی اش نیز، بدون توسل به ابزارهای مقاومت مدنی شدنی نیست. مهمترین عامل در انتخاب روش مناسب برای مقاومت مدنی در مقابل سناریوی انتخابات، به صحنه آوردن شهروندانی است که تن به نمایش انتخاباتی حاکمیت نداده اند. گروه های فعال جنبش سبز می‌توانند با همفکری اعضای فعال، سعی در یافتن کنش هایی کم هزینه برای عینیت دادن به تجمعات مخالفان چنین انتصابات فرمایشی­ای داشته باشند. بروز بیرونی و عینیت دادن به چنین اعتراضاتی، الزاما منوط به راهپیمایی خیابانی نیست و می توان ایده های کاراتری همچون تجمع مخالفان در مکان هایی ویژه (مانند اماکن زیارتی و تفریحی) و یا راه های ابتکاری دیگری یافت تا مانع از آن شد که جمعیت وسیع تحریم کنندگان انتصابات حکومتی در آمارهای ساختگی حکومت گم شوند. دست یابی به کاراترین ایده‌ها، منوط به ایجاد فضایی است که در آن نیروهای فعال جنبش از موضع انفعالی تنها عدم شرکت در انتخابات فاصله بگیرند و به جای آن تحریم فعالانه‌ی انتخابات نمایشی و فرمایشی را در پیش گرفته و از فرصتی که احتمالا با گشایش نسبی فضای سیاسی جامعه در ایام منتهی به انتخابات بوجود می آید برای بروز کنش‌هایی عملی و موثر بهره‌ی کافی و هوشمندانه ببرند.



‫شب یلدا را به ‫یک جنبش تحریم انتخابات تبدیل نمائیم

این شب فرصت مناسبی است، که می توان، ضمن دید و بازدید از آشنایان و فامیل، در کنار برگزاری مراسمِ مرسوم شب یلدا، بحث را به انتخابات کشانده، با دلیل وبرهان قاطع، نظر خودمان را راجع به عدم شرکت در انتخابات بیان کنیم، چه بسا درمیان اقوام سنتی، کسانی یافت می شوند، که مایل به شرکت در انتخاباتند وبدلیل تبلیغات رژیم، از حقایق بدورند، بدین جهت می توان با ارائه ی لیستی از اختلاسها، مفاسد، جرایم پس ازانتخابات، نامه های افشاگرانه نوریزاد و… نظر آنانرا راجع به انتخابات فرمایشیِ پیش رو، عوض کرد.


بکشید ما را ؛ ما نیرومند تر میشویم …

 


ایران به پا خیز مگر ارومیه از آن تونیست؟‫!

خزر را به روسها واگذار کردند،نفت جنوب را به قطر،صنعت را به چین،خلیج فارس هم اگر ایران دوستان نبودند، تا کنون ،ع+ر+ب+ی بود. ایران؛ ارومیه از آن توست، اگر به پا نخیزی، تورا کویر خواهند کرد، برای آینده فرزندانت به پا خیز


درنگاه تاریخ/نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران

نوستالژیک ترین شعار مردم در روز قدس ۱۳۸۸


زنده باد جنبش سبز

جنبش سبز مرد، پویایی وتحرکی که با کاریزمای رهبران آن ایجاد می شد با حصر آنان پایان یافت.اما، تفکر جنبش،آرمانهای جنبش،درس صبوری واستقامت زندانیان جنبش،در وجود تک تک آزادزنان وآزادمردان این کشور شکفت وجوانه زد وریشه دوانید، پس زنده باد جنبش سبز


ما هنوز بیشماریم


از یاد نبریم که هرکدام از ما پر پرواز پرنده ی صلح و آزادی هستیم